اهل‏سنت و عزاداری
منبع:مجله پرسمان
از طرف دیگر، در تاریخ، نمونه ‏هایى از برپایى عزادارى مردم، براى درگذشت شخصیت‏هاى اهل‏ سنت ثبت شده است؛ مثلاً براى جوینى (م 478 ق.) عزادارى کردند.1 ذهبى از درگذشت جوینى و مراسم سوگوارى او چنین یاد میکند:
«نخست او را در منزلش به خاک سپردند و آن گاه، پیکرش را به «مقبرةالحسین» انتقال دادند. در ماتم او منبرش را شکستند؛ بازارها را تعطیل کردند و مرثیه‏هاى فراوانى در مصیبتش خواندند. او چهارصد شاگرد و طلبه داشت. آنان در سوگ استاد خویش، قلم و قلمدان‏هاى خود را شکستند و یک سال عزادارى نمودند و عمامه‏هاى خود را به مدت یک سال از سر برداشتند؛ بدان حد که کسى جرأت به سر گذاشتن عمامه را نداشت. آنان در این مدت، در سطح شهر، به نوحه ‏خوانى و مرثیه سرایى پرداختند و در فریاد و جزع زیاده‏روى کردند».2
ذهبى نیز در مورد بازتاب مرگ ابن جوزى (م 597 ق.) مینویسد: «با درگذشت او، بازارها تعطیل گردید و جمعیت زیادى در مراسم او حضور یافتند... مردم تا پایان ماه رمضان در کنار قبر او شب را به صبح رساندند... مراسم عزادارى را روز شنبه برپا کردیم...».3
عجب است که مورخان به نام اهل‏سنت، به آسانى و با مسامحه، صحنه‏هاى سوگوارى و عزادارى مردم براى عالمان سنى مذهب را گزارش و آن را بدون هیچ تحلیل و یا نقدى نقل میکنند و گاه به بزرگى از آن یاد مینمایند؛ اما در برابر عزادارى بر اهل‏بیت علیهم ‏السلام و امام حسین علیه ‏السلام به صورت غیرمنطقى موضع‏گیرى میکنند؟ به راستى راز این دوگانگى چیست؟4

پینوشت‏

1- شرح النووى، ج 5، ص 308.
2- سیر اعلام النبلاء، ج 18، ص 468.
3- همان، ص 379.
4- ر.ک: چرایى گریه و سوگوارى؟، ص 34-19.